یارو 2 دقیقه پیش زنگ زده خونه به جای اینکه من بگم شما اون میگه شما؟؟؟؟؟منم گفتم ببخشید اشتباه برداشتم
برچسبها:
تو ی پاساژ راه میرفتم ک یهو خوردم به یه نفر اون هم افتاد رو زمین سریع رفتم بلندش کنم و عذر خواهی کنم بعد دیدم طرف از این مجسمه هاس اون مانکنا اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخرم رو لباشه بهش گفتم خنده داره فکر کردم آدمه یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه هست
برچسبها:
معلم داشت جریان خون در بدن را به بچهها درس مىداد. براى این که موضوع براى بچهها روشنتر شود گفت
بچهها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مىدانید خون در سرم جمع مىشود و صورتم قرمز مىشود.
بچهها گفتند: بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستادهام خون در پاهایم جمع نمىشود؟
یکى از بچهها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.
برچسبها:
کل کل ها تون تو نظرات بدون نیاز به تایید نمایش داده میشه
بدون سانسور !!!!!!!!!!!!!!
عقده هاتون رو خالی کنید !!!!! ولی توهین نکنید ، میخوام خونریزی بشه !
ببینم چه میکنید ها !!!!
برچسبها:
آدم باید یکی رو داشته باشه !
ساعت دو نصفه شب بهش اس ام اس بزنه ،
بگه دلم گرفته … اونم بگه خفه شو
البته من یکی رو دارم اسمش فرناز یا همون فری خودمون فقط با این مطلب یکم متفاوته یعنی
شب هییت نمیگه ولی اگه ساعت 2ظهر بهش اس بدی هر چی از دهنش در میاد و هرچی بلده بارت میکنه
چون صبه زود بیدارش کردی یعنی به نظر خودش سحر بیدارش کردی خخخخخخخخ
برچسبها:
امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیونون رو تنظیم کنم، با موبایلم شماره خونه رو گرفتم به
مامانم میگم: الو، مامان خوبه؟ مامانم هم میگه : مرسی همه خوبن شما خوبین؟ خانواده خوبن؟
ببخشید بجا نیاوردم. :|
الان هم دارم دنبال خانواده واقعیم میگردم خخخخ
برچسبها:
ﮐـﯽ ﮔﻔـﺘﻪ ﺩﯾـﻔﺮﺍﻧﺴـﻞ ﻭ ﺍﻧﺘـﮕﺮﺍﻝ ﻫﯿـﭻ ﺟـﺎﯼﺯﻧـﺪﮔﯽ ﺑـﻪ ﺩﺭﺩ نمی خوره ؟! هان ؟؟؟
ﺑﻨـﺪﻩ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑـﻪ ﺷـﺨـﺼﻪ ﺩﯾـﺮﻭﺯ ﺗﻤـﺎﻡ ﺷﯿـﺸـﻪ ﻫﺎیﺧـﻮﻧـﻤﻮﻧﻮ ، ﺑﺎ ﺟـﺰﻭﻩ های همیـﻨﺎ ﭘـﺎﮎ ﮐـﺮﺩﻡ !!!! بعلــههههه
خخخخخخخخخخ ببین چجوری از مسخره ترین چیزام استفاده میتونی بکنی
برچسبها:
یه روز یه چراغ جادو پیدا کردم دستمو کشیدم روش یه دفه یه غولی ظاهر شد جلوم...
گفت داداشه هرچی میخوای بگو !! گفتم یه اتوبان میخوام از طلا که جدول هاش از الماس و جوبـش از دلستر هلو لبریز باشه... یه بوگاتی میخوام که یه رانندم روش باشه ! ... توی اون خیابون یه هف هشتا قصر ................... حرفم رو قطع کرد. گفت : داداش فلافلی که نیومدی ... چرا انقدر پررویی ؟؟ کمش کن جون داداش ... زیرخاکی و رو خاکی ما جمع بشه نمیتونه خواسته ی تو رو براورده کنه !! راحت تر بگو !
گفتم: باشه ما لوطی هستیم !!!! قدرتی میخوام تا زن ها رو بشناسم !!!!
آب دهنشو قورت داد. گفت : اتوبان 2 بانده میخوای یا 4 بانده ؟!؟!؟!؟!؟!
پسرا : نظر + لایک + جیغ
دخترا هم .... خواهشا به عمم کاری نداشته باشید چرا که بالاخره خودتون یه روز عمه میشید !!!!!
برچسبها:
یه روز یه چراغ جادو پیدا کردم دستمو کشیدم روش یه دفه یه غولی ظاهر شد جلوم...
گفت داداشه هرچی میخوای بگو !! گفتم یه اتوبان میخوام از طلا که جدول هاش از الماس و جوبـش از دلستر هلو لبریز باشه... یه بوگاتی میخوام که یه رانندم روش باشه ! ... توی اون خیابون یه هف هشتا قصر ................... حرفم رو قطع کرد. گفت : داداش فلافلی که نیومدی ... چرا انقدر پررویی ؟؟ کمش کن جون داداش ... زیرخاکی و رو خاکی ما جمع بشه نمیتونه خواسته ی تو رو براورده کنه !! راحت تر بگو !
گفتم: باشه ما لوطی هستیم !!!! قدرتی میخوام تا زن ها رو بشناسم !!!!
برچسبها: